sabasaba، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

صبا دخمل بابا

آب بازی وتاب بازی روز سیزده بدر

1392/2/21 15:54
نویسنده : مامان
340 بازدید
اشتراک گذاری

عیدم داره تموم شد ودوباره همه چی مثل قبل میشه  بابایی میره سرکار باز منو صبا تنها میشیم خاله زری وعمه معصومه میرن تهران وباز ازما دور میشن تو تا میای بشناسیشون وباهاشون غریبی نکنی اونا میرن وتو فراموششون میکنی  خیلی سخته آدم تو شهر دیگه دور از خانوادش باشه من  که واقعا طاقت ندارم همیشه هم دلم واسه عمه وخاله میسوزه آخه اونا خیلی تنهان هرچند تو تهران خیلی از فامیلا هستند ولی  گاهی وقتا وقتی غصه داری وقتی دلت میخواد با کسی دردودل کنی حتی وقتی خیلی خوشحالی  هیچکی مثل خانوادت  نمیتونه شریک غصه ها وشادیات باشه نمیدونم چرا اینا رو نوشتم ولی همیشه روز  بعد از سیزده این خاله زریه که با بغض ازمون خداحافظی میکنه وراهی خونش میشه وتا چند روز هی زنگ میزنه و میگه دلم واستون تنگ شده

حالا ولش کنیم دیگه داره اشکم در میاد عکسای صبا تو روز سیزده رو ببینیم

حاضر نیستی از تاب بیای پایین همشم سرتو تکون میدی ومیگی تا تا آخه من همیشه واست شعر تاب تاب عباسی رو میخونم تو هم فقط تا تاشو بلدی ولی یه جور سرتو تکون میدی ومیگی که انگار داری همشو داری میخونی

 
اینم  درخت گیلاسه باغ مادر جونه پر از شکوفه  ولی داشتی غر میزدی ونذاشتی چند تا عکس خوشگل ازت بگیرم 

ا

وای که نمیشد از آب آوردت بیرون این ساک سبزه پشتت پر لباس واسه توست که تا شب چند دست واست عوض کردم این آخریا دیگه دعوات کردم آخه هوا داشت سرد میشد ولی تو دست بردار نبودی نمیدونم با این همه آب بازی که دوست داری چرا از حموم اینقدر میترسی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مریم
2 اردیبهشت 92 15:04
سلام عزیزم چقد پست جدید...مهتابم عاشق آب بازیه ولی حمومم دوس داره...چقد روسری قرمز بهت میاد عزیزم


آره عزیزم یهو فعال شدم.. به جزءحموم هرجا آب باشه صبا هم هست ..لطف داری خاله جون