یه اتفاق تلخ
سلام دوستای عزیز و مهربونم اول از همه بابت این همه محبتتون ودعاهاتون ازتون ممنونم من وبابای صبا یه تصادف خیلی بد داشتیم تصادفمون خیلی وحشتناک بوده البته منو شوهرم هیچی یادمون نمیاد این چیزیه که اطرافیان میگن شوهرم تو این تصادف خیلی بشتر از من صدمه دید سه روز تو بیهوشی کامل بود و خواست خدا بود که دوباره به زندگی برگشت البته تو این مدت منم تو بیمارستان بستری بودم وبابت این هم خدا رو شکر میکنم که تو شرایطی که شوهرم بین مرگ وزندگی بود منم حال روحی وجسمی خوبی نداشتم واین شرایط رو ندیدم روز سوم شوهرم به هوش میاد ولی چندین روز تو آی سی یو بود روزی که ازتون خواستم واسم دعا کنید هنوز شوهرم تو. آی سی یو بود امروز 65 روز ازون حادثه میگ...
نویسنده :
مامان
23:29