sabasaba، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

صبا دخمل بابا

واکسن 18 ماهگیت وخونه نشین شدن دخملی

1392/2/21 16:04
نویسنده : مامان
1,162 بازدید
اشتراک گذاری

روزشنبه با صبا خانم که خیلی هم خوشحال بود وفکر میکرد داریم میری دَدَر رفتیم واسه زدن واکسن 18 ماهگیت میشه گفت آخریشه چون دیگه تا 6سالگی واکسن نداری وقتی واکسن به دو تا پات خورد دیگه گریت تا چند دقیقه تموم نمیشد ولی تو راه برگشت انگار نه انگار واکسن خوردی رسیدیم خونه وشروع به شیطونی کردی ولی بعدازظهره همون روز درد پات شروع شد و نمیذاشتی بغلت کنم و با هر تکون پات کلی گریه میکردی دوباره برای دومین بار پروژه بای بای پوشکم با شکست مواجه شد ومجبور شدم پوشکت کنم از موقعی که درد پات شروع شد دقیقا 51 ساعت طول کشید تا دوباره سر پا وایستی تو این مدت دخمل مامان خیلی اذیت شدی ومامانی هم کلی واست ناراحت بود ولی کار زیادی هم ازم برنمیومد

 

چند تا عکس ازت تو این سه روز میذارم

 

 ظهر روز شنبه  1ساعت بعد از اینکه واکسن زدی هنوز سر حالی وهیچ خبری از درد نیست به توصیه دکتر بهت استامینوفن دادم

بعداز ظهر روز شنبه وقتی از خواب بیدار شدی دیگه نمیتونستی پاتو تکون بدی یه کوچولو هم تب کردی یه پارچه خیس رو پات گذاشتم تا دردش کمتر شه

صبح یکشنبه هنوز پات شدید درد میکنه ونمیزاری حتی ملافه رو از روت بردارم از دیشبم تبت زیاد شده اصلا هم چیزی نمیخوری حتی جی جی هم زیاد نمیخوری

بعداز ظهر روز یکشنبه واست سی دی خاله ستاره رو گذاشتم تا سرگرم شی آخه فاصلت از تی وی زیاده وچون درازی نمیتونی راحت ببینی لب تاب رو آوردم واست البته چون نمیتونی شیطونی کنی وهی دکمه هاشو فشار بدی

شب یکشنبه هنوزم پاتو جرات نمیکنی بذاری زمین

صبح روز دوشنبه درد پات کمتر شده ولی هنوزم از جات تکون نمیخوری

ظهر روز دوشنبه تلاش بابایی واسه راه رفتن شما ولی فایده نداشت وصبا خانم پاشو زمین نمیذاره

بعداز ظهر روز دوشنبه تشک صبا جون رو دیگه جمع کردیم ورو مبل نشستی درد پات خیلی خیلی کم شده و دوباره لبخند به لبت اومده

 شب دو شنبه صبا جون سر پا ایستاده و با لبخند شیطونش آماده شیطونیه دلم تنگ شده بود واسه شیطونیات استراحت وسایل خونه هم تموم شد صبا اومد دوباره

اینم شروع جدید واسه شیطونیات تا ساعت یک ونیم شب هم بیدار بودی فکر کنم از زوق اه رفتن خوابت نمیبرد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

سوری مامان زهره
20 اردیبهشت 92 22:26
آخی چقدر سختی کشیدی صبا جونی!!!
شما با افتخار لینک شدید


آره واقعا خیلی اذیت شد دخترم
مرسی خانمی شما هم به جمع دوستان گلم اضافه شدید
نسرین خاله اسما
21 اردیبهشت 92 20:49
وای قربونت برم صبا جون با اون پاهای کوچولوت که نمیتونی بزاری زمین
اسما جونم وقتی واکسن 18 ماهگیشو زده بودن پاهاشو مثل صبا جون زمین میذاشت وقتیم ازش میپرسیدیم کی جیز کرد میگفتم دادا همون (داداش من که بهش میگه دادا )
مامانی منو یاد اون روز اسما جون انداختی با این عکساعکس های صبا جون
انشالله که زود زود خوب میشی خوشگلم


آره عزیزم خیلی اذیت میشن این کوچولوها
درمانگاهی که واکسن زدیم نزدیک خونمونه الان که با صبا از کنارش رد میشیم صبا تا میبینه میگه نه ..نه هنوز تو ذهنشه
ممنون عزیزم واسه اسماءجون
نسرین خاله اسما
22 اردیبهشت 92 22:28
.......¶¶¶

......¶*....¶¶

.....¶*........¶

.....¶*...*...¶¶............¶...¶¶

.....¶*..**..¶¶...........¶*.¶.¶¶¶

......¶****¶¶.........¶***¶...¶¶¶

........¶***¶..........¶***¶¶...¶¶¶

..........¶*¶...(////...¶***¶......¶¶

..........¶¶..((///////..¶*¶...........¶

........¶*...................*¶

......¶*...\\.............//...*¶

.....¶*.... @ ........ @ .... *¶

......¶*.............Y..........*¶

.......¶*........I_I_I ........*¶

..........¶*................*¶

..............¶*,,,...,,,,*¶

.................\\\\\))////

..........¶¶.¶*...........*¶ ¶¶*:

......¶......¶*...............*¶....¶

..¶......¶*....................*¶.....¶

¶.....¶*...........................*¶....¶

¶.....¶*.............?............*¶....¶

¶¶¶¶*..............................*¶¶¶¶

.........¶*............¶..........*¶

.........¶*............¶..........*¶

..........¶*...........¶.........*¶

............¶*.........¶.......*¶

..............¶*.......¶.....*¶

......¶¶¶¶¶¶...¶..¶.:.¶...¶¶¶¶¶¶

...¶¶¶¶¶¶¶_¶¶?¶¶¶?¶¶..¶¶

عزیزم آپیم منتظره حضور گرم تونیم




ممنون عزیزم حتما... مشتاق دیدن پست های جدیدت هستم
مامان نونا
23 اردیبهشت 92 2:05
صبای خوشگلم به سلامتی واکسن هجده ماهگیو زدی خاله.خداکنه رایانم زیاد اذیت نشه .


آره خاله جون دیگه تا چند سال راحت شدم
الهی....رایانم یه ماه دیگه واکسن داره امیدوارم مثل صبا بد واکسن نباشه
مامان مریم
24 اردیبهشت 92 16:15
خدایا پاهای کوچولوشو نیگا...بمیرم که اینقده اذیت شدی...ولی عوضش تا 6سالگی راحتی دیگه...فدای شیطنتات عروسکم..


خدا نکنه خاله جون آره خیلی اذیت شدم
یه عالمه بوس واسه مهتاب جون
نسرین خاله اسما
3 خرداد 92 23:40
یلاد با سعادت

مولود کعبه مولی الموحدین ،امیرالمومنین، امام علی (ع)

محضر امام عصر و الزمان، امام الانس و الجان حجت ابن الحسن العسکری حضرت مهدی عجل الله تعالی

فرج و تمام عاشقان حضرت تبریک وتهنیت باد.


ممنون عزیزم این روز قشنگ واسه شما هم مبارک