واکسن 18 ماهگیت وخونه نشین شدن دخملی
روزشنبه با صبا خانم که خیلی هم خوشحال بود وفکر میکرد داریم میری دَدَر رفتیم واسه زدن واکسن 18 ماهگیت میشه گفت آخریشه چون دیگه تا 6سالگی واکسن نداری وقتی واکسن به دو تا پات خورد دیگه گریت تا چند دقیقه تموم نمیشد ولی تو راه برگشت انگار نه انگار واکسن خوردی رسیدیم خونه وشروع به شیطونی کردی ولی بعدازظهره همون روز درد پات شروع شد و نمیذاشتی بغلت کنم و با هر تکون پات کلی گریه میکردی دوباره برای دومین بار پروژه بای بای پوشکم با شکست مواجه شد ومجبور شدم پوشکت کنم از موقعی که درد پات شروع شد دقیقا 51 ساعت طول کشید تا دوباره سر پا وایستی تو این مدت دخمل مامان خیلی اذیت شدی ومامانی هم کلی واست ناراحت بود ولی کار زیادی هم ازم برنمیومد
چند تا عکس ازت تو این سه روز میذارم
ظهر روز شنبه 1ساعت بعد از اینکه واکسن زدی هنوز سر حالی وهیچ خبری از درد نیست به توصیه دکتر بهت استامینوفن دادم
بعداز ظهر روز شنبه وقتی از خواب بیدار شدی دیگه نمیتونستی پاتو تکون بدی یه کوچولو هم تب کردی یه پارچه خیس رو پات گذاشتم تا دردش کمتر شه
صبح یکشنبه هنوز پات شدید درد میکنه ونمیزاری حتی ملافه رو از روت بردارم از دیشبم تبت زیاد شده اصلا هم چیزی نمیخوری حتی جی جی هم زیاد نمیخوری
بعداز ظهر روز یکشنبه واست سی دی خاله ستاره رو گذاشتم تا سرگرم شی آخه فاصلت از تی وی زیاده وچون درازی نمیتونی راحت ببینی لب تاب رو آوردم واست البته چون نمیتونی شیطونی کنی وهی دکمه هاشو فشار بدی
شب یکشنبه هنوزم پاتو جرات نمیکنی بذاری زمین
صبح روز دوشنبه درد پات کمتر شده ولی هنوزم از جات تکون نمیخوری
ظهر روز دوشنبه تلاش بابایی واسه راه رفتن شما ولی فایده نداشت وصبا خانم پاشو زمین نمیذاره
بعداز ظهر روز دوشنبه تشک صبا جون رو دیگه جمع کردیم ورو مبل نشستی درد پات خیلی خیلی کم شده و دوباره لبخند به لبت اومده
شب دو شنبه صبا جون سر پا ایستاده و با لبخند شیطونش آماده شیطونیه دلم تنگ شده بود واسه شیطونیات استراحت وسایل خونه هم تموم شد صبا اومد دوباره
اینم شروع جدید واسه شیطونیات تا ساعت یک ونیم شب هم بیدار بودی فکر کنم از زوق اه رفتن خوابت نمیبرد